- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

من لابلای تمام این سطرها ریخته ام ....
چندسال در بلاگفا نوشتم باقی اش را اینجا از سر می گیرم.(دختِ جوزای سابق)

پیوندهای روزانه

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

سنگ ـهـا را به هم میزنم ؛

دل ِ تو جرقه میزند .... !

36664884325972279753.jpg

 

احساسم نوشت:

+زندگی ام راکبریت میکشم ،

تو اتش میگیری ..

اخر تو "زندگی" ام بودی !

 

 

+سیب ـهـای گاز زده را از روی ِ

زمین جمع میکند رفتگر ،

و زیر لب این را تکرار میکند :

چه تلاشی میکنید بیهوده ؟! دیگر از

زمین که بیرونمان نمیکـُنند...

 

 

+ دنبالت میدوم

برمیگردی باخشم، داد میزنی :

مگر نگفتم برو پی زندگی ات ،

مگر نگفتم برو پی ِ "خودت"؟

بغض میکنم ..

اهسته میگویم :

"زندگی ام" تویی ..

"من" ،تویی .

کجا بروم؟!

 

 elina-icons

 

عشق یعنی

 وقتی ازت میپرسن :

 دوس داری دلش بشکنه محکم تر از مال ِ تو ؟

 بگی : نه . خیلی درد داره اخه .. دردش میگیره . . .

 elina-icon

 

+بالامی آورمت ،

روزی دو بار ..

بعد "بالا اورده ـهـایم" را میخورم ..

روزی چند بار .

کسی را د یده ای "بالا آورده ـهـایش" را بخورد ؟!

هستند کسانی که با اگاهی ،دروغـهـا را میپذیرند ،

حماقت ـهـایشان را چند بار بالا می آوردند و بازمیخورند ..

چون  همیشه پای یک "احساس" در میان است ...

 

 

 

+ سن به  آن عددی که  در شناسنامه ـهـاست ، نی ـست ،

سن افراد را باید از رویسفیدی مو ـهـایشان،،

از روی چشمان ورم کرده ـشان ازاشک، از رویلرزش دستانشان

حساب کرد !

چه بسا کسانی که بیست سال بیش ندارند

اما قد مادربزرگت تجربه و زخم دارند در قلب ـهایشان..

 

 elina-icon

 

 

+ سر  روحت  را که ازتن جدا کنم ؛

میشارم حلقه ـهای درون مغز روحت  را

آن وقت است که میفهمم درد ـهـایت را .

به حرف که نیست ...

به همان "رشته های عصبی" ای ست  که هر روزه

هزاران درد را به مغز روحت منتقل میکنند...

 

 

 + به قول کاظم بهمنی  عزیز :

 عقربی را که خودش را زده ، زود است ملامت

 تیشه بر سر زدن سنگ شکن فلسفه دارد ... !

 elina-icon

 

+گره ـهـای انگشتانتراکورمیکنم ؛

وقتی به انگشتان من گره بخورند. ... !

 

 

+ من " نقش ـهـای بوم  رنگ روغن"  ِتونیستم

که  هر چه قدر  دلت خواست من را طرح  بزنی ،

اخر سر باکاردک جمع ـم کنی ُ

بندازی ام دور.. !

 که یک طرح تازه بزنی ....

 

elina-icon

 

+آرامم... در اغوش تنهایی.ارام میگیرم ب لبهایش که هیچ ،

سخن نمیگوید .

 

+ این وسط سرما خوردگی رو کم داشتم ، اصلا حوصلشو ندارم :|

 

+دوس دارم ادمای خاص زندگیم ُ.. +افکـآرمو:)

 

+ گاهی ب خیلیـاتون زیاد فکر میکنم ،

ب درداتون .. حرفاتون حساتون . درد میکشم با بعضی ـآ حتی،

بعد حس میکنم جای ِ خالی خیلیاتون رو .

مثل یاسی . آذیـ ـن . میس هپی . لیلی . نیلوفر

و خیلیـآی دیگه که ج ایخالی ـشون بد میزنه تو ذوق .

ولی جاشونمحفوظه.امنه.

بضی ـآتونم زیاد خاموشید . دلم براسی ام ـهای بضی ـآ  تنگ میشه زیاد

و ازبودن اینایی که الان هستن خوشحالم !

 

بگذریم...

 elina-icon

 

+ ب در و دیوار اینجا چقدحرفاویزونه ... :)) :*

 

 اهنگـ ـــ  . نـــــ :

 

 جان ِ مریم ، چشماتو وا کن

 سری بالا کن ،

 درومد خورشید

 شد هوا سپید ..

 وقت اون رسید

 که بریم ب صحرا ..

 آی .. نازنین ِ مریم ..

ـ. جان مریم / محمد نوری –

 

چقدر ک این اهنگ دوس داشتنیه وخاطرانگیـــــــــز ...

 

 

..موندناتون پایدار.. !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۴۴
عرفانه میم

صـبح  توی اون اتوبوس ... ،

اصلا تو حـآل خودم نیستم ی جـا پیدا میکنمُ میشینم ، سرمُ تکیه میدم به پنجره ،

هوا هنوز روشن نـشده درست ،گرگومیشه!

ب آدمای ِ اتوبوس خیره میشـم یکی بیداره یکی خواب ،

شیشه یخ ـه .. لپم ُ میچسبونم بهش محکمتر و  به اسمون خیره میشم ،

چقدر فکرم پر از واژه ـآی در هم برهمه .. نمیتونم جملشون کـُنم ،

اعصابم از دستشون خورد میشه فراریشون میدم بازم میدواَن دنبـالـم !

چرا نمیشینَن کنار هم جملشون کنم ب زبون بیارم ؟!

اوفـ ــــــ . ی مسیج باز میکنم مینویسم توش : سردمه ...

هیچکـس نی ـست تو کانتکس ـهـا که براش بفرستم .. /

میبندم ُ دیلیت میکنم !

دستام دور هم حلقه میشن ..گره ـآی انگشتام کور میشن  ....  گم میشن ..

چقدر بعضی آدم آ رو نمیشه از فکرت بیرونشون کنی

چقدر بعضی رفتار آدما عجیبن ..

و چقدر بعضی آ دوس داشنیُ خاصن ! ..

ب این فکر میکنم که چقدر من "فکر میکنم" .

73552433570257938575.jpg

اومممـ .. ذهنم چقدر خستس از فکر کردن . به این فکر میکنم که اگه ادم فکراش رو پیشونی ـش

نوشته شـن ، چی میشه ؟!

اصلا فکرای من رو پیشونی ـم جا میشه ؟! -

سکوت میکنـم ....

پنجره رو باز میکنم ، باد میزنه تو صورتم ... .

و بادسیلی میزنه باز ... و باز سیلی میزنه

 و من چشمامو بستم ُ دارم ب صدای دریای  ِ موزیکِ تو گوشم فکر میکنم !

و باز فکر میکنمُ فکر میکنم ... .

حتـّی ب کابوسای شب قبل .. به پینه ی دست پیرمرد روبرو..

هوا روشن شده .. روشن روشن.

دیگه الاناس برسم مقصد .. پـاشو دختر بسه .. ! -

 

- حسای شاید خاص بضی روزام زین پس ب دست خط ـآ و دیوارای اینجا سنجاق میشن -

- چقدر از رمزی نـَنوشتن ، لذت میبره این دختری ک من باشم -

به جز دست خطا بقیش رو بدون رمز مینویسم !

(:

 

 

 

 

 

 

 


برچسـب ـهـا :
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۵۶
عرفانه میم

 

نـامه های رسول فرستاده ی احساسم را ،

به قلمروی فرمانروایی قلبت ، لااقل "نـ"ـخوانده ،

پـآره کـُن،

بگــــــذار بی خبری ات را دلیل ِبی خیالی اتفرض کـُنـم ! ..

 

16965338351037850308.jpg

 

 

احساسم نوشتـــــــــــــ:

+ با هم "گل یا پوچ" بازی میکنیم ،

دستانت را مقابل صورتم میگیری ُ میگویی انتخاب کـُن

دست ـهـای مشت شده ات را رویلبـهـایم میگذارم ،

و میگویـم : تو که باشی ، "پوچی" ،بی معنـاست... !

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+ در "گـرگـم به هوا" ی زندگـی،بلندی ای ندیـدم ، که روی آن

به تماشای ِ روزگاربنشینم ،

و "گـرگ روزگـار" ،، "تمامـم" راســـروکرد ... !

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+ در گلخـانه ی احساسی کهمن و تو با هم ساختیـم

تو برای"گـــل.خند"  ـهـایمان ،پدری میکنی و

من مـادری..

 

 

+شَب گریه ـهـایم، به

روز خـَند ـهـایت،پـــَر.. !

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+ چه تفـاوتی ! 

 آنجادلنوازانه،دستـهـایترا فرو کرده ای

در جیب ـهـای "او"یت ،

اما اینجـا برای ِ دست های ظریف من یک "جیب" هماضافیـست..  !!

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+زیبایی راکف ِ رودخانه هم میتوانی ببینی ،

 وقتی سنگ ـهـا نرم میرقصند با

نوازش آب و ملـودی ِبـــــآد..  -

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+ به هم خیره میشویم بی آن که

لحظه ای به هم فکر کنیم ،

تجربه کرده ای این لحظه ـهـارا ؟؟

آیکُن های اِمیلی

 

+ به قول ِ نیمـآ یوشیج :

تو را من چشم در راهـم ،

شبـاهنگـــآم ....

 

 

 

+میبوسمـت!

دور از چشم خدا چرا ؟ بگذار خدا هم ببیند

جشنلبـهـایمـانرا ..(:

 آیکُن های اِمیلی

 

+ اوممم ..سکوتم ختم شد به فریادتوی خودم !

اینم ی نوعسکوته ـآ...

 

+ همین که  الان ، ی دستم لاکداره ، ی دستم نه  ، نشون ازبی حوصلگیـمه !

 

 

+ خدا تو کجایی ؟! میبینی منو .. ؟ ..

میدونم که میبینی .  پس این همه تامـل ـت برای چیه ؟

ی کاری کـُن ...

 

 

آیکُن های اِمیلی

دیالوگ نوشت :

- ی چیزی میخوام بگم..

+ بگو

- وقتی تو نیستی ی جوریه انگار که هستی، و وقتی هستی

ی جوریه که انگار غیر از توهیچکس نی ـست.. !!

 پرتقـآل خونـی

 

 

[ این اهنگ بالا تقدیم به :

همه ی روح ـهـایی که کشته شدند و همه جسم ـهایی که زیرخاکرفتند ]

 

تقدیس چشم ـهـای با محبت ـتون رو...  / -

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۱۲
عرفانه میم

بی ـسیمهای دلمبلند فریادت میزنند ،

میدانم فایده ای ندارد ،

 آخـر ، تو پشت سیم ـهـآ هم نمیشنوی  چه رسد به .... !

 

 

 

احساسم نوشت:

+ گاهی در زندگی آدم ـهـایی را پیدا میکـُنی ،

 کاری میکنند که باعث شود سرت را بالا بگیریُ

به خدا بگویی :

"این ـهـآ همان مهر بر گوش و قلب خورده" ی یاد شده در

کتابت نی ـستند ؟

 

 

+دوست ـت دارم

مثل لحظه ای که معلم ردیف مـآن میکرد جلوی تخته سیاه،

که درس بپـُرسد و به من که میرسید زنگ میخورد ..

چه لذتی .... / -

 

+ بعضی لحظه ـهـا چقدرخوبند و به یاد ماندنی،

مثل لحظه ای که حافظ را باز میکنی  ،بی ان که قسمش داده باشی

تمام ِلحظه لحظه ات را بازگو میکند ..

لبخندی بر لب میشنانی ، و  سریع کتاب را میبندی که نکند کسی

آن شعر را بخواند که اگر بخواند دیگررازی برایت باقی نمیماند ...

انگـآر رازی نمیگذارد که باقی بماند اینحضرت حافظ.. !

 آیکُن های اِمیلی

 

+ بیا امشب منسیندرلای  تو شوم ُ

تو شاهزاده ی رویایی ِ من

امشب ساعت12، تمام خستگی هـآیم را جا میگذارم ُ

ب جایش تو را با خودم میبرم ! –

اصلا ساعت 12 که گذ شت ،زیباترمیشوم ،

چون تمام خستگی ـهـآیم را جا گذاشته ام !

اینطور نی ـست مگر ؟!

پس ابایی نی ـست بیا تابرویمُ بدویم تااخر

دنیـآ ! (:

 آیکُن های اِمیلی

 

+ میگفتم :بمان تا همیشه!

میگفت : نه دیگر نشد . دوستی ما "تـآ" نداره . بگوهمیشه! -

و من عاشق میشدم "تا" هـآیی را که با گفتنشان ، تو مجبور بودی

این جمله را تکرار کنی .. / -

[بی مخاطب]

 

 

+ به قول کاظم بهمنی عـ ـزیز :

به چـَـــشم فرش  ِ زیر پا ، سقف که مبتلا شود

روز وصالشان کسی ، خانه خراب میشـود .. !

تو این بیتغرقمیشم وقتی میخونمش ..

میفهمی ـش ؟! اگه بفهمی تو هم غرق میشی (:

 

 

+آدم ـهـآ و زمین ـش رااوجی نی ـست دل به اسمان میسپارم ..

تا بهاوج  برساندَم .. ! –

 

 

+عطر پیراهنت را میبویم

تا ساعت ها بعد رفتنت روی ِپیراهن خودم....

 آیکُن های اِمیلی

+ گاهی مانند کسی کهساعت ـهـآزیر آوار مانده

و کاری از دستش بر نمی آید حتی "این پهلو آن پهلو شدن" ،

مستاصلـم..

 

+چشمهایم پشت ـت اب میریزد .. ،

مژه ـهـآیمجارو میکند ،

لب ـهـآیمدعا میخواند ،

مگر میتوانی برنگردی ؟!

 

 آیکُن های اِمیلی

+ بهترم ... پـُرسکوتم . ولی بهترم  !

همین .

 

دیالوگ نوشت:

- میدونی چیه ؟

+ چیه ؟

اگه تمام دنیا تو روبخوان من میفهممـشون....... !

پـرتقـآل خونـ ـی

 

 

آهنگـــــــــ .ن:

 

تنهـا منم ، همه درد تنم ، یادگاری تو

چشم خیس و ترم ..

 ***

ی چیزی تو چشمای خیس تو بود ،

 که خیلی نمیشد تماشاش کرد ،

تو رو میکشدم که یادم نری ،

من شاعروعشق،نقـــــــــآشکرد !

 

-برو / شهرام شکوهی-

 

* نگاه ـهـآی نوازشگرتونو تقدیـس ..:*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۵۸
عرفانه میم

دردهـایم را از پشت به اغوش بکـ ـش ...

ان وسعت ِ دنیای ای که من ازآغوش ـت سراغ دارم ،

برای تمام  ِدردـهـآیم جا دارد ..

 

 

احساسم نوشـ ـت:

+ آه ... شاید فقط تنهـآ یک نفر در دنیـا

بتواند من را ازعمق  ِ چشمـانم برباید ..

من  را از عمق چشمانممحکمبگیرد ..

بلند کند ، از "خودم" بکشـ ـد بیرون

وبا خود ببرد .. ببرد تا "نا کجا اباد"

که مرا،حل کـُند در خودش ..

که میداند گــ ـَر حل شوم در"وجود"ـش ،

یک ازمـ ـایشگاه شیمی را به آتـش میکشد

محلول ِ وجودمـآن..

 آیکُن های اِمیلی

+ به من هم یاد میدهــــــی ؟!

اخر نمیدانم چطور بدون "تو" و "خـآطرات" ـت سر کنم ..

میگویندشاگرد اول  شده ای ..

درکلاس فراموشی! ..

آنقـــــدر قشنگ ، که توانستی بدون ِ "من" سر کـنی ..  !!

 آیکُن های اِمیلی

+جـاده ـهـارا دور میزنم .. آنقدر میروم و میروم ..

که اگر روزی بخواهی بازگردی خودم به استقـبال ـت آمده بـاشم ،

نکندپآهـایت بلرزد .. "وسعت پشتت" ویران شود ،

اخر همه که "من" نیستند ..طاقت بیاوردند. . .

 آیکُن های اِمیلی

+ مینوشـ ـم نگـاهت را ،

مست میشـوم ،، ...لبانترا میزنی

بر لبانم به سلامتیاو....

هیچ نمیگویم ...

اما تو میدانی در مستی هم که باشم نام "او"

همه چیز را دود میکنـ ـد ... ومن را هوشیار!

 

میدانی و میگویی ! میدانی و میگویی ..

 

 و دردهمین  ـجـاست  ..

 آیکُن های اِمیلی

 

بــه قـول کاظم بهمنی عزیز :

+  زیر بــــ ـاران که به من زل بزنی خواهی دید :

فن  تشخیص نم از چهره ـی گریان سخت است .... !

 

 

+ "تو" را من در "خودم"دیدم.. مگر

میشود از حالم بی خبرباشی ؟ 

نمیشود !! -

 

+ زخم ـهـایم بهمثابه ی   ِ لبخندی لاغـر

روی تنمنمـایـان است ..

مانند ژکوندی بر بناـهـای تاریخی  ِ تنم،

غم انگیز اسـ ت ،

 میدانی ؟

درددارد  که اززخم ـهـایمـانتنها

همانحالت پرانتزی  ِ لبخندشرا میبینند ..

نهخون گریه ـهـایش.. را !

 آیکُن های اِمیلی

+ تو ازدرختهم میتوانی به عنوان چوبه ی داراستفـآده کنی

هم به عنوان  ِتکیه گـآه برایبستن تـاب،

ببین چه متفاوت میشود به اطراف نگـاه کرد ! ..

بستگی بهوسعت نگـاه  ِ تودارد . نه به وسعت

آن چیز که در آن مینگری.. !(:

 آیکُن های اِمیلی

+ چهپیـآنویزیبایـی ست چشم ـهـایت،،

دست روی هر کدام که میگذارم ملودی ایفضا را

پر میکند ..

چه رویسیاهی  چشم ـهـایت،

چه  روی سفیدی محض اش! ..

 

+نیمـا! ..

اینروزهـا همه موج سنگین را به دست خسته میکوبند..

ودهـان وا میدارندبا چشم ازوحشتدریده ،

امـا دیگرسایه ایدر کـآر نی ـست کهامیدکمکباشد .. !!

 

 آیکُن های اِمیلی

 

+ امتحانا بالاخره تموم شد ..

لـ ه شدیم .. (:

خدا نمره ـآشو بخیر کنه ):

 

+ب بی حوصلگی میگذره این روزآ ..

یا اصلا نمیگذره..

 

+  اینروزهـآ >> 

تیک تاکساعت روی دیوار ...

وسکوت محض اتاق..صدای نفس کشیدنای ارومـم

و مـ ن  یک تنه .. ..

وسط این معرکـ ه یسکوتـ..

 

 

اهنگــــــــــ . نــــ :

 

از تو آغاز شدم تا که به پـآیان برسم ،

رفتم از کوچه که شاید به خیابا ن برسـم

****

به خودم زنگ زدم تو یه شب پاییزی

دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی ......... !!

*****

 

مرده بودی و کسی در نفس من جان داشت ،

مرده بودی  ُ کسی باز به تو ایمـان داشت .. !!  

 

-خسته / امیر عظیمی-

 

مرسی ازحضورسبـ ـزتـ ونـــــــ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۴۴
عرفانه میم
MeLoDiC