که من دلم ، الآن .. همین الآن ِ الآن ، یکی فضای اینچنینی با همینحوضرا بخواهد که بروم و داخلش حدود یک سال بخوابم .. که در لابلای اجر های قرمز رنگش گم شوم .. که برومچهل سال قبل و زندگی اش کنم این معماری فوق العاده با ان حوض خوشرنگش را ..
و هیچکس نداند من با عکس های تاریخی ام زندگی میکنم .. مینشینم خودم را تصور میکنم .. گم میشوم .. حس میکنم .. احساس میکنم .. بغض میکنم .
که بشینم یک گوشه و با اب صحبت کنم .. که مدام اسم خودم را صدا کنم ... دیوارها تکرارش کنند ..
و من فقطلبخندبزنم !
:)
دخـت جـوزا - 30/08/92
در یکی ازغروب های ابان ماه
من - در حالی که به عکس زل زده ام -
بغض کرده ام و فقط نوشته ام ..
× دیوانه تر از من ، چه کسی هست ؟ کجاست ؟
یک عاشق اینگونه ، از این دست کجاست؟
[ علیرضا اذر ]
برچسـب ـهـا :