- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

من لابلای تمام این سطرها ریخته ام ....
چندسال در بلاگفا نوشتم باقی اش را اینجا از سر می گیرم.(دختِ جوزای سابق)

پیوندهای روزانه

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

راهی ام..

فردا ،

درست بعد از اخرین امتحان تخصصی دوره ی کارشناسی.درست بعد از خداحافظی با دانشکده ای که لابلای هر اجرش  صدای خنده و گریه و خاطره جا مانده... درست بعد از گریه های طولانی از سر ِ مشکلات تمام نشدنی، بالاخره بعد از یک سال و ده ماه صدایم را شنیده ای و من را راهی کرده ای...

فردا می آیم شاه.. پناهم بده..

اشک هایم را لابلای دستانت جا بده...

چقدر دعاهایم با آن سال فرق میکنند ... چقدر بزرگتر.. خسته تر..


* می رویم که بیاییم و باز در بهمن ها زندگی مان متوقف شود.. آخ.

چقدر حرف دارم برایت....

قرارمان صحن ازادی. من. اشک هایم...تو.. پناه ِ دست هایت.


+ بنده ـنوازی کن ُ راهم بده ....


موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۱
عرفانه میم
دستانت را،دستانت را بسیار دوست دارم....
 اما برای دو دست چه رسالتی می تواند بالاتر از در اغوش کشیدن معشوق باشد ؟ یا بهتر بگویم مگر هدفِ خلقت دست ها، چیزی بالاتر از اغوش بوده؟
راستی، گفته بودم؟
من دست هایت را بیشتر از کلماتت دوست دارم.
و از دستانت بیشتر،
انگشتانت را..
انگشتانـت را ....

http://bayanbox.ir/view/5823822841921246708/100-2.jpg

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۴
عرفانه میم
یونس ، تو نمی توانی معنای خداوند را در کنار بقیه ی معناهای زندگی ات بچینی،وقتی خداوند در معصومیت کودکان مثل برف زمستانی میدرخشد تو کجایی یونس ؟ واقعا تو کجایی ؟ شاید خداوند در هیچ جای دیگر هستی مثل معصومیت کودکی ، خودش را اینگونه اشکار نکرده باشد. من گاهی از شدت وضوح خداوند در کودکان ، پر از هراس میشوم و دل ام شروع می کند به تپیدن. دل ام انقدر بلند بلند می تپد که بهت زده می دوم تا از لای انگشتان کودکان خداوند را برگیرم. کجایی یونس ؟ صدای مرا میشنوی؟

[ رویِ ماه خداوند را ببوس - مستـور ]

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۷:۰۷
عرفانه میم
MeLoDiC