- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

من لابلای تمام این سطرها ریخته ام ....
چندسال در بلاگفا نوشتم باقی اش را اینجا از سر می گیرم.(دختِ جوزای سابق)

پیوندهای روزانه

رویاهای بی پدر،مادر!

شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

می خواستم بیایم اینجا از قصه های عمارتمان بنویسم که کنجی از ان ، ارامشابیتو را مثل همیشه پر قدرت طلب می کند.میخواستم بیایم و مثل همیشه بگویم از سکوها و طنین صدای خنده ی زنان روی سکوهای خانه مان و ازهندوانه های خنک و سیب های قرمزداخل حوضمان که شبِ قبل تو با تمام ذوق و احساست ان را در بسته های کاهی تحویلم داده بودی.می خواستم بیایم و از لاله های قرمز باغچه و ریحان های کاشته شده و شاهی های کاشته نشده ی مان بگویم.. خواستم بیایم و از لباس های گلدار نپوشیده ام و چرخ هایی که برایت نزدم بگویم.خواستم بگویم از موهایی که گوجه ای بسته نمیشود.. بگویم از کتاب خوانی های بعد از ظهرهای تابستان..اما غصه نداشتنشان بیش از رویای داشتنشان امانم را برید که نگویم.. که ننویسم.. .. که نخوانم.. که نمیرم که نمیری.. که علی جان گفته بود ما نباید بمیریم رویاهایمان بی مادر میشوند.. رویاهایمان؟ اخ .. رویاهایمـان باید " نگو " باقی بمانند که نمیریم.. که نمیریم تا بی مادر نشوند.. تا بی پدر نشوند.. ان وقت دیگر من و تویی نیستیم که خیالبافی کنیم که رویایی بسازیم. تو را به جان این رویاها بیا کمتر از انها بگوییم... اگر کمتر بگوییم نمی میریم. اگر کمتر بگوییم با واقعیت مواجه میشویم.. و غم نبود یک ماهه ی سفر مامان به سرزمین وحی، برایمان مهم تر از خانه ی فیروزه ایمان میشود. و غم چشمان پدر ، در طی سگ دو زدن های هر روزه برایمان مهم تر از رویاهایی میشود که انقدر دورند که دستمان برایشان از گور بیرون خواهد ماند ...اما کمی که بگذرد. کمی که منطقی، بگذرد میبینی که نمی توانم.. تو که میدانی، من نمیتوانم..اصلا کمی احساسی باشیم.به کجای دنیا برمیخورد مگر؟ من پر ذوق که بی رویا هیچم .. بیا و در گوشم بگو " که تحققشان نزدیک است" تا من احساسی را ساکت کنی... من ِ بی رویا، مساوی با من ِ بی هویت است.. میدانی که؟!..

برای اثباتاحساسیبودنم همین بس که با چند جمله ی اخرم تمام به ظاهر منطقی بودن های بالا را نقض کردم..

 

~شهریورهاهمیشه ارامش ما قبل طوفان پاییزها بوده .. خواه طوفان های خوب ، خواه طوفان های بد . پاییزها همیشه پر اتفاق اند.. و مثل شهریور خلوت نیستند.. پاییزها را دوست دارم.. همانطور که تو را !

~ اهنگ بلاگم نمیخونه ی مدته، نمیدونم چرا. .. مرسی از همه ی بودنهاتون در عین نبودن هایم..

 


برچسـب ـهـا :,,

نظرات  (۱)

عکس قشنگی
پاسخ:
ممنون :) زیبا میبینید .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
MeLoDiC