دست خط 68
پرونده ی ِ "نبودن" ـهـایت
من باشم ،
و حکم را حبس ابد اعلام کنم ،
حبس ابدی در جای جای ِلحظاتـَم
و تو هیچ ـگـآه
متوجه نشـوی که شاکی ِ خصوصی ات همان قاضی ِ پرونده ات بوده.. .
احساسـم نوشت:
+ گاه ،مغز انرژی های ِ درونم را باید
به مارهای ِ "درد" هایی بدهم که رویشانه هایم
لانه کرده و بی جهت ناله سر میدهند ،
ساکت میشوند امـّا نمیدانند ،
که انسان ،بی مغزهم مگر میشود؟!
+کلافه ام درست مثل پیرمردی که هر چه سعی
میکندتابلوی ِ روبروی ـَش را بخواند ،نمیتواند ..
+احساسمان برود ، فرو بریزد ،
سرش به سنگ بخورد ،اتش بگیرد ،
بسوزد هـم ، دیگر "ریز علی" ای نیست
لباس ـش را بدرَد و آلارم نزدیکی به خطررا هشدار بدهد ..
[این روزها همه به فکر خودشانند]
+ گـه گاه دلم هوس میکند..
استخری باشد و من وغرق شـُدن..
+ میشود پروازکرد
اگر داخل قفس ،
با هم زندانی باشیم!
آسمـان، میشود همان ِابعاد ِ اغوشت..
وپـَر پرواز هم احساس ِ مـَن(:
+میبوسمـت،
و توتشنج میکنی ، از اینهمه احساس
که42 درجه را هم رَد کرده است..
+زنده ـگـی،
یعنی من و تو ،
وقتی مامیشویم!
+صداهـایـم را،
با دقت نگاه کن،
و چشم هایم را بلند بشـنـو،
و دستانم را مطالعه کن
آن هم با صدای بـُلـند ..
+ به قول ِ کاظمـ عزیز :
روز محشـر هم ، اگر سوی ِ جهنـّم بروی
یک نفر ضجـّه زنان پشت ِ سرت می آید...
+ویران کـُن
و از نو بساز من را،
خودم ،وام ِ فرسوده ـگـی اش را به تو میدهم
وامـَم باشد ،"تمـام خنده ـهـایم"
که نذرامروزکرده بودَم ..
لامصـّب !
خنـــ:)ــده هـایم قیمتی اند.. آخر خیلی نایاب بوده اند در زندگی اَم..
دخت ِ جـــوزا - 24/03/92
+ فیلم ِ "زندگی با چشمان ِ بسته" ، یکی از فیوریت ـهـای من :ایکس
درد ِ این رزهای بسیاری از دختران ِ سرزمینمان است ،
پیشنهاد من به شما تنهـا ،"دیدن"ـش است . :)
+ من ، یک عادتی دارم
اینکه دوست دارم تمـام فیلم و کتاب های ِ شاهکـار را حتماً حتمـاًداشته باشم،
باید چند صباحی که مانده بود به اخر عمـَرم ، یک ارشیو برای ِ خودم درست کـُنم .
:)
+ اینروزها تمام ِ سعی اَم را برای بازگرداندن ِانرژی های دورنم دارم .
دعایم کنیـد . به نیایشسبزتاننیازمندیم (:
+ یکی از جاهایی که حتمـا باید تو زندگی رفت ،
کافه ی نادریـست ،
که شنیده اَم
روزی پاتوق ِ بسیاری از شاعران ِ گرانقدر ما بوده ـست چون
نیما ، اخوان و ...
واقع در جمهـوری :)
+ چقدر دوست دارم بروم تهران گردی.. ولی هوا بس ناجوانمردانه ،گرماست :| .
و من چقدر حرف دارم باهاتون .. چقدر دوست دارم بهتون کتاب ُ مکان ُ فیلم ُچیزای ِ مختلف معرفی کنم :)
شما هم اینکار را بکنید .
از این به بعد اینکار را خواهم کرد :)
چطوره ؟
+عکسی با حس ِ خوب:Click
آهنگــــ . نـــ:
من ،خالی از عاطفه ُ خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج ُ مبهوت ، بین بودن ُ نبودن
عشق ، اخرین همسفر ِ من
مثل تو من ُ رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی ِ من.
***
ای دریغ از من
که بیخود مثل ِ تو ، گم شدم
گم شدم تو ظلمت تـن ..
***
آه .. گریمون هیچ
خنده ـمون هیچ
باخته و برنده ـمون هیچ
تنها اغوش ِ تو مونده ، غیز از اون هیـچ..
***
ای مث ِ من تک ُ تنها ...
***
همه چی تویی ، زمین ُ اسمون ، هیـــــــــچ.
-خـالی / اِبـی-