- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

_ همراه شو ! با هم سقوط میکنیم از لبه ی "بودن" به قعر آسمـان "هفتم" _

- سقـوط به بالا -

من لابلای تمام این سطرها ریخته ام ....
چندسال در بلاگفا نوشتم باقی اش را اینجا از سر می گیرم.(دختِ جوزای سابق)

پیوندهای روزانه

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «از قلم بافی های دیگران» ثبت شده است

این پســت یک آخ ِ بزرگ و کش دار پشتش پنهـآن است .. هر کسی هم درکش نمیکند .. اما آنقدری برایم تاثیر گذار بود که به جرات شاید بتوان گفـت یکی از شاهکارهای ادبیات.. در حق ِ دفاع است.. دفاع از وطن.. شاید به جرات بتوان گفـت هیچ کس انقدر خوب نتوانسته [صدام] را با کلماتش اعدام کند..

 

«صدام را اعدام نکنید!»

صدام را اعدام نکنید!
او را به حلبچه ببرید
و بگذارید نفس‌های عمیق بکشد.
نفس‌هایی عمیق،
عمیق،
نفس‌هایی به عمقِ گورهای دسته‌جمعی کردستان...

صدام را اعدام نکنید!
او را به شلمچه بفرستید
و بگویید آن‌قدر گریه کند
تا نخل‌های سوخته‌ی خوزستان
دوباره سبز شوند...

صدام را اعدام نکنید!
او را به مادرانی بسپارید
که هنوز
با هر صدای زنگی گمان می‌کنند
فرزندانِ مفقودشان
به خانه برگشته‌اند...

 

:یغمـا گل ـرویی ..


برچسـب ـهـا :,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۳
عرفانه میم

 

                     و فاجعه درست انجایی ست که نوشتن هم به داد ِ سکوت ـت نرسد .. !

 


برچسـب ـهـا :,,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۱
عرفانه میم

دعوت شدیم به یک چالش خوب :) از طرف ِ نرگس ُ زکیه جانم.. چالش معرفی ِ کتاب.. که چه چالش ِ خوبی هم.. :) بنده کتاب ِ " نامه به کودکی که هرگز زاده نشد " رو معرفی میکنم که حتماً بخونین.. تقدیمشم میکنم به همتون.. من از خوندنش لذت بردم واقعـاً .

خود کتـاب:

( ترجمه ی یغمـا هم میگن خوبه برای این کتاب .. البته بنده نخوندمش این ترجمه رو ..احتمالا تو بازار نیسـت..  تو بساط دست فروش های انقلاب پیداش کنین ..  امـا ترجمه ی زویا گوهرین رو هم من خوندم خوب بود ، بد نبود .. تو بازارم هست )

تکه ای از کتاب ِ فوق العـاده اش :


برچسـب ـهـا :,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۰۶
عرفانه میم

انقدر این کامنـت ُ محتواش ُ متن ـش ُ که دقیقاً به حسای من میخورد.. و ادمی که این ُ برام با حوصله نوشته و سند کرده اینجا رو دوست داشتم ُ بهم حس خوب داد و پر از لبخند کش دارم کرد از اول تا اخرش که لازم دونستم اینجـآ به عنوان ِ یک پست ثبت بشه :)

- کامنت ِ شقایق ِ مهربون با احساسم.. بی کم ُ کاست :

"به قربانت برم ... من مطمئنم متن ِ زیر رو تو نوشتی ... اگه الان همه ی کتاب های دنیا بگن این نوشته مال ِ تو نیس ... من محکم پا میکوبم زمین و میگم حس ِ این نوشته مال ِ دخت ِ جوزاست ... تو زندگی ِ قبلی مون ... دخت ِ جوزا این نوشته رو نوشته و بعد داده به نویسنده ی الانش ... مطمئنم .."
متن :
عجیب شبیه داستان‌ها دوستت دارم ...
دوست دارم همه‌ی حرف‌هایت را چندبار تکرار کنی ....
نه که حواس‌پرت باشم ها ، نه ؛
فقط صدایت را دوست دارم .
عجیب شبیه داستان‌ها دوستت دارم .
انقدر عجیب که اگر بشنوی خنده‌ات می‌گیرد !
- مثلا ؟
مثلا وقتی زنگ می‌زنی و می‌گویی : خوبی ؟
دوست دارم اصلا خوب نباشم ،
هول شوی و مدام تکرار کنی : چرا جانم ؟ چیزی شده عزیزم ؟ بیام دنبالت ؟ آخ !

یا مثلا وقتی می‌گویی آسمان چقدر زیباست ،
دوست دارم زل بزنم در چشمانت و بگویم کو ؟ اصلا هم زیبا نیست .
بعد لبانت را آویزان کنی و بگویی : اه ؟ چرا دیگه .
ببین چقدر خوشگله .
درست مثل چشای تو خوشگله !
هی من کوتاه نیایم و هی تو توضیح دهی ...

مثلا قرار بگذاریم اگر تیم محبوب‌ات باخت ،
هزار بار بگویی دوستت دارم !
بنشینیم پای تلویزیون ، تو گل‌های خورده را بشماری و من ساعت را .
تمام که شد ، بگویم : جر زنی نداریما ،‌ هزار تا دوسِت دارم بدهکاری ! زوووود ...

مثلا قول بدهیم اگر تا آخر هفته باران بارید ،
باید تا آخر خیابان را هفت بار بدون چتر برویم و برگردیم !
بعد من مثل ِ تلویزیون ندیده‌ها ،‌ پنج روز تمام زانو بزنم جلو‌اش و دست به دامن تمام اخبار ِ هواشناسی شوم تا شاید برای خیابان ِ ما باران ببارانند و ما عشق درو کنیم !

یا وقتی که هوا گرم می‌شود و می‌گویی : پنجره رو باز می‌کنی ؟
انقدر خودم را به نشنیدن بزنم تا خودت بلند شوی ،‌
غر زنان قدم از قدم برداری و رقص کنان به سمت پنجره بروی .
زیر چشمی به پیراهن آبی‌ات - همانی که دور آستین‌اش ‌گل‌دوزی دارد - زل بزنم و زیر لب بگویم :‌ آخ قربان ِ غر زدن هایت خاله پیرزن !

- اصلا من که پیرهن آبی ندارم
مثلا دیگه
- دیوانه
جان ِ دل دیوانه ؟

                                                                   مرسی ازشقایــقِاردی بهشتیِ مهربونم..

                                                                       برای این متن خوب ِ خوب . و لبخندهای کش دارم

                                                                         شنبه یازده مرداد 93

                                                                                                    (:

× بعضی کامنت ها خیلی حالت را خوب میکنند .. خیلی.. بر عکس دسته دیگرشان که به قول ِ مه شاد زرد زرد زرد است .. که فقط عده ای ریخته اند حرف های بیخود بزنند.. و فقط از زندگی دخالت و قضاوت کردن بی جا بلد باشند .. اینها همان هایی هستند که در زندگی شان فقط حاشیه دارند... و چقدر بدند.. بر عکس دسته ی اول که پرند از لبخند کش دار :) میبوسمتان :*


برچسـب ـهـا :,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۶
عرفانه میم

ای ماه ِسر به مــُهر، سر ازسجدهبرنــدار

پشت ِ سرت کسی است

که شق ّ القمـر کند!

 

/ نویسنده : ناشناس /

 

+ بیایید این شب ها یکدیگر را دعا کنیم.. خب؟ تمام مریض ها را بالاخص..

+ دعا کنیم که دعایمان پشتِ چراغ ِ قرمزش نمـاند ...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۲۸
عرفانه میم

اما من که یادم رفته بود کهمرگبه سراغ کسی میرود که دو دستیزندگیرا چسبیده باشد نه کسی که خودش به استقبال مرگ میرود..

و مصیبت های کسی که بیشتر میفهمد همیشه بیشتر از بقیه بوده است ..

[سینوهه - میکا والتاری]

× مهم چگونهـــ کنار امدن است.. هوم؟.. انهایی که بیشتر میفهمند همیشه بیشتر هم در یادها میمانند.. میشود از انها درس گرفت.. از تجربه هایشان.. از فهم ِ عمیق ِ عمیق ـشان..

× تاخیر ِ طولانی را بر من ببخشایید.. نت نداشتم.. مرسی ازمهربانی هایتان.. :)

× تولد وبم بود ..12 تیر.. و من نبودم کهــ تبریک ـشو بهش بگم.. 3 ساله شدی "سقوط به بالا" یـم.. :*


برچسـب ـهـا :,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۶:۱۳
عرفانه میم

پاره ای از شمـآ میگویند «شادی برتر از اندوه است» و پاره ای میگویند «نه! اندوه برتر است» اما من به شما میگویم که این دو از یکدیگر جدا نیستند . این دو با هم می آیند و هر گاه که شما با یکی از انها بر سر سفره می نشینید ، به یاد داشته باشید کهآن دیگری در بستر شما خفته است، به راستی شما همچون ترازویی میانِ اندوه و شادی خود اویخته اید .. فقط آنگاه کهــــخالیهستید در یک تراز ارام میمانید !

[جبران خلیل جبران  - پیامبر]


برچسـب ـهـا :,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۲
عرفانه میم

و اگر او فرمانروای خودکامه ای ـست که میخواهید از تخت سرنگونش کنید ،

نخست ان تختی را که دردرون ِ شمـآ دارد از میان ببرید..

 نویسنده : [جبران خلیل جبران - پیامبر ]

 

× آری .. تمامدوست داشتن ها و یا حتی دوست نداشتن ها (!) به مثابه ی تختی ـست درون ِ ما .. هر گاه کسی یا چیزی را نخواستید/ خواستید نخست  تخت فرمانروایی ِ خواستن یا نخواستن ـش را در درون ِ خودتان از بین ببرید.. بعد به طور معجزه آسایی میبینید که آن شخص / چیز  .. آن خواستن یا نخواستن، دیگر هیچ جلوه ای در برابر ِ شما ندارد ..

اما ،

امان از وقتی که زجر بکشید اما نخواهید آن تخت ِ خواستن یا نخواستن را سرنگون کنیــد ..

یا بخواهید اما ، نتوانید..

امان !

:آه ..

 [ دخت جوزا ]


برچسـب ـهـا :,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۴۸
عرفانه میم

گاهـی لال میشودآدم ..

حرف دارداما

کلمـــه ندارد..

ندارد

ندارد

ندارد ..

 

نویسنده : ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۵
عرفانه میم

آنگاه زنی که کودکی در اغوش داشت گفت با ما ازفرزندانسخن بگو ، و او گفت :

فرزندان ِ شما فرزندان ِ شمانیستند.. آنها پسران و دختران ِ خواهشی هستند که زندگی به خویش دارد .. آنهابه واسطه ی شما می آیند ، اما نه از شما ، و با انکه با شما هستند ، از آن ِ شما نیستند..

 شما میتوانید مهر خود را به آنها بدهید ، اما نه اندیشه های خود را ، زیرا انها اندیشه های خود را دارند.شما میتوانید تن انها را در خانه نگاه دارید اما نه روح ـشان را، زیرا کهروحانها در خانه ی فرداست که شما را به ان راه نیست ،حتی در خواب!

شما میتوانید بکوشید تا مانند انها باشید اما مکوشید تا انها را مانند خود سازید، زیرا که زندگی واپس نمیرود و دربند دیروز نمی ماند. شما کمانی هستید که فرزندتان مانند تیر زنده ای از چله ی ان بیرون می جهد . کمانگیر است که هدف را در مسیر نامتناهی می بیند و اوست که با قدرت خود شما را خم میکند تا تیر او را تیز پر و دوررس به پرواز دراورید . بگذارید که خم شدن شما در دست کمانگیر از روی شادی باشد ، زیرا که او هم به تیری که می ـپرد مهر می ورزد و هم به کمانی که در جا میماند ....

-جبران خلیل جبران -

 × بر هر انسانی خواندن این پست و فکر کردن راجع به ان واجب است .. به اشتراک بگذارید ! از ما گفتن ..



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۳
عرفانه میم
MeLoDiC