ای همه بود و نبود..
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۸ ب.ظ
مریض که میشوی وقتی مامانی نباشد که از ان سوپ های خوشمزه ی همیشگی اش درست کند و مامانی نباشد که اب لیمو و عسل را مدام هم بزند و صدایت کند ، خوب نمیشوی!. هر چقدر هم بدوی بروی بهترین مواد ها را از در بقالی ها بخری بیاوری درست کنی عشق بپاشی رویش، روش مامان را تکرار کنی مدام بخوری و امید داشته باشی که فردا خوب میشوی؟ نه، نمیشوی. مریض بودن همیشه هم بد نیست.مثلا عزیزتر میشوی...مثلا دوستهایت بیشتر نگران میشوند مثلا مادربزرگت به سختی شماره ها را دوتا یکی میگیرد تا انطرفِ خط صدایت را بشنود.. مریض که میشوی مخصوصا اگر مامان نباشد،بابا مدام میرود پشت خطی ات.باید عکس بگیری از اب لیمو و عسلت و برای دوستت بفرستی.مریض که میشوی ، حتی گلدانهایت هم مراعاتت را میکنند و تا چند روز بی ابی و بی عشقی زرد نمیشوند و برادرت که همیشه(!) گرمش است کولر ها را خاموش می کند. . رویت پتو می اندازد.. و تو.. و تو .. و تو برایم بغل تجویز میکنی.. مریض که میشوی،مخصوصا اگر مامان نباشد تا هفته ها خوب نمیشوی.. قرص ها که همان است. امپول ها که همان است. اما نه....یک چیزی گم کرده ای که ان را داخل سوپ های روی گاز هم نمیتوانی پیدا کنی..آن هم عشق است... "مامان.." .
برچسـب ـهـا :,,
× قدر بدانیم .. کاش !
برچسـب ـهـا :,,