یک عصر زمستانی بود..
جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۰۵ ب.ظ
غروبِ یک عصر زمستانیبود.. زمستان ۹۲ .. ما بودیم ُ برف های نشسته روی چمن های دانشگاه.. وشفقزیبایی که ثبتش میکردم.. گویی داشــت با دلم حرف میزد.. :آه ..
وجدا از تمام این حرف ها ، من، این من ، دلتنگ دیدار دوباره ی پاییز و زمستان خواهد ماند..
By : me
زمستان۹۲-غروب ِ دانشـگـاه..
برچسـب ـهـا :