دلت ـو ببوسم خوب می شه ؟
که "از خدا نمیترسند که اینگونه میکنند؟"
و پقی زده بود زیر ِگریه
و من این ـطرف تر
تمام دلم لرزیده بود و محکم ریخته بود روی رد اشکهایش ..
اما قورتش داده بودم و دستمال را داده بودم دستش ،
و با هر قطره اشک ـش وجودم اتش گرفته بود ، و برای ِ دل کوچک مهربان زنانه اش در خودم گریسته بودم ..
[مخاطب دار]
+ آهــــای ! از همه ی شما " نر " های به ظاهر " مرد " بدم می اید.. حواستان نیست اما خدا قطره به قطره ی اشک های یک زن را میشمارد.. مخصوصاً زنی مظلوم که بی ـگنـاه مورد تهاجم زبان ِ تیزتان قرار گرفته باشد .. خدا اتشتان خواهد زد.. اتش! پناه بگیرید..
+No question
+درماندگی یعنی تو اینجایی.. من هم همینجـایم ، ولیدورم!
[ علیرضا اذر ]
برچسـب ـهـا :