آن روزهایم را یادت هست ؟
شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ
انگـــآر ،
آن روزها
دستم را
گرفتند و جایی رهایم کردند،
و
اینروزها امده اند و
سراغم را میگیرند
امـا
دیگر هر چه صدایم میکنند
چیزی نمی ـیابند ،
دیگریافتن من،
به مثابه ی یافتن سر یک سوزن ،
میانانبار ِ یک خرازی ِ تعطیل شده ، میماند ..
دخت جوزآ - 27/07/92
× گویی کمی بیشتر از یک "من" ، خاموش شده !
×گاه نیازی به حرف نی ـست ، همان لرزش دستان گواه ِ همه چیز است!
× گاهی برای امدن بعضی ادم ها دیگر خیلی " دیر " شده .. خیلی ..
×هیــس ! دلها فریاد نمیزنند ..
۹۲/۰۷/۲۷