برای اولین بار با زن ها احساس همبستگی کردم و خودم را در توطئه معصومانه ی ان ها شریک دانستم حتی نظرم نسبت به مامی هم که گله گزاری ها و غرغر هایش منجر به این تفرج بزرگ شده بود ، کمی عوض شد و می دیدم که قطره، دارد کم کم جذب دریا میشود ، شاید اصلا دیگر قطره نیست ، جزئی از دریاست و این البته غمگینم میکرد ؛ اما چاره ای نداشتم همانطور که قطره را چاره ای جز ترک انتزاع در برابر دریا نیست .....
[ کیمیا خاتون - سعیده قدس ]