بازدیدارد می آید.یک دیِ دیگر را زنده ام.نفس میکشم.میبینم سپیدی اش را. سپیدیِ بی نظیرش را.. دی همیشه غمگین بوده و ارام. یک غمگین ِ دوست داشتنی...وآذر، زنی ، که با موهای بلندش روبروی یک دشت ایستاده.. با لباسی بلند وقرمز.. خیره شده به منظره روبروی َش.. موهایش را باد میبرد و او همچنان خیره شده..اناراز دامنش میچکد.. اما همچنان خیره شده. اما دی، یک زن ارام است موهایش را با تمام قدرت زنانه اش گوجه ای میبندد بالای سرش، مینشیند گوشه ی کلبه ی گلی اش. تکیه می دهد به رختخواب هایی که بوی باران پایییزی گرفته اند، بعد هندز میگذارد..موزیکگوش میدهد.. و همچنان به پنجره خیره میماند همراه با یک فنجان چای یا قهوه یا هر چیز دیگر. .. این بار به برف خیره میماند...آری. دی یک زنِ غمگین و ارام است.. ارام مثل نیمه شب های زمستانی که برف میبارد در دنباله ی نور چراغ برق در خیابان.. آرام و رام!
دی، یک زن دوست داشتنی است. خی لی دوست داشتنی اما تنها و ارام... چقدر دوستش دارم..
و امایلدادو نیمه است نیمیآذربا موهای بلند و لباس قرمز .. نیمیدیبا موهای جمع گوجه ایِ بالای سرش با تیشرتی سفید یا ابی ملایم.. :) اما تو گویی یلدای قصه ی ما بیشتر به آذر رفته است .. تا دی!
~یلــدای همگی خجـستـ ه بـاد :)
~Happy winter .. زمسـتون ِ سپیـد ِ خوشحـال و خوشمـزه ای داشته باشیـد مثلابنبـات های ِ بابانوئل:)
زمستان :) فصل دوست داشتنی فرا رسید .. و حس هایـم بیشتر .. این 6 مـاه پایانی سال را میمیرم خب بنده، همیشه ..
~Bye autmn ..پاییــز؟ یک سال دیگر منتظرت خواهـم ماند .. به سلامت : )
برچسـب ـهـا :,